زخم کاری

زخم کاری

به زخم کاری امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...
فصل سریال
قسمت 1

مالکی از مدیران شرکتی موفق است که توسط ابراهیم ریزآبادی اداره می شود. ریزآبادی، مالکی را مامور می کند تا برای قرارداد مهم نفتی با نروژی ها وارد مذاکره شود. نروژی ها بعد از عقد قرارداد می خواهند مبلغ قرارداد که چندین میلیون دلار است را به حساب شرکت واریز کنند ولی ...

قسمت 2

نعمت ریزآبادی از مالکی می خواهد به مناسبت عقد قرارداد با نروژی ها میهمانی ای در ویلایش برپا کند. تمامی اعضای شرکت و خانواده آنها به میهمانی دعوت می شوند. مالکی و همسرش سمیرا نقشه ای در سر دارند...

قسمت 3

جنازه نعمت ریزآبادی در وان حمام ویلای مالکی پیدا می شود. علت مرگ مصرف همزمان الکل و تریاک تشخیص داده می شود. منصوره دختر حاج عمو که سال ها خارج از ایران زندگی می کرده و اداره دفاتر خارج از کشور را برعهده داشته وارد ایران می شود...

قسمت 4

مالک از اینکه توانسته خانواده ریزآبادی را تحت فشار قرار بدهد تا سهم خود را از شرکت بگیرد، بسیار سرخوش است. ولی با مشکلی مواجه می شود که سراغ کریم از کارکنان قدیم شرکت می رود...

قسمت 5

مالکی که از کارهای غیرقانونی ناصر در پوشش شرکت ریزآبادی آگاه است برای اینکه فشار خود را بر این خانواده افزایش دهد، خبری مبنی بر دست داشتن ناصر در تجارت مواد مخدر در رسانه ها افشا می کند. منصوره به دنبال مصالحه با مالک است و ....

قسمت 6

سمیرا خانه مجلل و مورد علاقه خود را خریده و مشغول طراحی دکوراسیون و اسباب کشی به خانه جدید است. مظفری برای اینکه بتواند اخوان را با خود همراه کند به دفتر او میرود و مالک هم برای اخوان دامی پهن کرده ... .

قسمت 7

مالک در دفتر کیش اسنادی را به منصوره نشان میدهد و به منصوره پیشنهاد میدهد به خاطر اتفاقاتی که برای ناصر پیش آمده, او و ناصر از ایران بروند و از منصوره میخواهد وکالت تام شرکت را به او بدهد تا شرکت را از این اوضاع نابسامان نجات دهد و ....

قسمت 8

مالکی وارد شرکت می شود و مورد استقبال کارکنان قرار می گیرد. او به رویایی که داشته دست پیدا کرده و بر مسند قدرت نشسته. میثم چند روزی است به دنبال مائده می گردد و با او تماس می گیرد ولی مائده جوابش را نمی دهد. سمیرا به همراه کیمیا راهی شمال می شوند و ….

قسمت 9

مائده و میثم هردو به بیمارستان منتقل شده اند و هر دو نجات پیدا میکنند. مالک اعتماد میثم و مهناز و مائده را جلب می کند. کیمیا در اسناد و اوراق شرکت محل اختفای مواد مخدری که ناصر آنها را پنهان کرده پیدا می کند و به مالک می دهد. حالا پرونده ناصر با توجه به حجم مواد مخدر بسیار سنگین شده و تحت تعقیب قرار میگیرد …

قسمت 10

اولین جلسه هیئت مدیره شرکت بدون حضور منصوره، ناصر و میرلوحی برگزار می شود. در این جلسه سمیرا، میثم و کیمیا هم حضور دارند. سمیرا به ارتباط کیمیا و مالک بیشتر حساس شده. مالک قصد دارد پسرش را درگیر کارهای بزرگتری کند تا اداره آینده شرکت را به دست او بسپارد….مالک و میثم راهی دبی می شوند، سمیرا و کیمیا راهی شمال و ……

قسمت 11

زندانی شدن میثم در دبی بحران تازه ای برای مالک ایجاد کرده است. نگرانی از حل نشدن ماجرا و اعدام میثم، وحشتی در دل مالک و سمیرا می اندازد و تعادل زندگی شان را به هم می ریزد. نیرویی شوم آن ها را در برگرفته است که باید برای رهایی از آن چاره ای پیدا کنند.

قسمت 12

پس از آتش سوزی عمدی در انبار لاستیک شرکت، بحرانی دیگر آغاز شده که گریبان مالک و بقیه شرکایش را گرفته است. مالکی این اتفاقات را زیر سر میرلوحی و ناصر می داند و می خواهد که آن ها را از سر راه خود بردارد. مالکی برای خلاصی از آن ها نقشه هایی در سر دارد ...

قسمت 13

مالکی پنهانی در حال تدارک امور مربوط به انتقال اسناد و دارایی ها به میثم است ... با رازی که سمیرا از ارتباطش با حاج عمو در عمارت برملا کرده خانواده مالکی و ریزآبادی با چالشی تازه رو به رو می شوند. میثم و مائده از شنیدن این خبر شوکه شده اند. این راز سرآغاز ماجراهای دیگری خواهد شد...

قسمت 14

با مرگ مائده نزاع بین خانواده های مالکی و ریزآبادی به بالاترین حد خود می رسد. منصوره درصدد است هر چه زودتر مقدمات ورود ناصر و میرلوحی را به ایران محیا کند. سمیرا با ادعایی که درباره پسرش کرده است موجب فرو رفتن خانواده اش در باتلاقی خود ساخته شده و وضعیت روحی اش بعد از خبر مرگ مائده بهم ریخته تر می شود...

قسمت 15

با مرگ مغزی هانیه و وضعیت روحی سمیرا و از طرفی تاثیر مرگ مائده بر میثم خانواده مالکی از هم گسیخته شده ولی مالک می خواهد به هر نحو ممکن از خانواده اش محافظت کند. با قتل مظفری و اخوان و رفتن کیمیا، مالک تنها شده است. مالک می خواهد، خانواده اش را از بند نیروی شومی که از مرگ حاج عمو بر آنان سایه افکنده رهایی بخشد. مالک یک تنه به نبرد با ریزآبادی ها می رود.....

قسمت 1

میثم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، در پی انتقام از قاتل اوست. در این میان، نبود مالک بهانه ای می شود برای ورود طلوعی، تنها حامی قدرتمند هولدینگ ریزآبادی به آنجا برای سروسامان دادن به اوضاع...اما این تمام حقیقت نیست!

قسمت 2

میثم علی رغم میلش تسلیم سمیرا شده و حضور طلوعی را در هولدینگ می‌پذیرد. طلوعی به میثم و سمیرا پیشنهاد مشارکت در یک پروژه‌ی عظیم را ‌می‌دهد. او در ادامه پا را فراتر گذاشته و درخواست دیگری را مطرح می‌کند. میثم شوکه می‌شود!

قسمت 3

میثم در انتظار پیداشدن ردی از منصوره پی به رازی سر به مهر می‌برد؛ رازی که تمام معادلات ذهنی او را بهم می‌ریزد. میثم تنها‌ و بی‌قرار رد خون مالک را می‌گیرد تا به حقیقت برسد اما…

قسمت 4

میثم با تحریک دستمال‌چی در تلاش است تا به پشت‌پرده‌ی فعالیت‌های ‌اقتصادی مشکوک طلوعی پی ببرد، در این اثنا میثم پیامی از طرف مالک دریافت می‌کند…

قسمت 5

بعد از پیام مالک به میثم اتفاق دیگری رخ می‌دهد. حالا دیگر میثم شکی ندارد که دستان طلوعی به خون پدرش آلوده است. او علیه طلوعی دست به اقداماتی مخفیانه می‌زند.

قسمت 6

طلوعی که دیگر قادر به مهار کردن میثم نیست، در تلاش است که سر از کار میثم درآورد. او که از جانب میثم احساس خطرکرده، علیه اش دسیسه‌ می‌چیند…

قسمت 7

طلوعی که به خون میثم تشنه است، موفق می‌شود بواسطه‌ی املشی پای میثم را به قربانگاهش باز کند اما…

قسمت 8

میثم به دنبال کشف حقیقت به سرنخ‌های جدیدی علیه طلوعی می‌رسد. مناقصه نیز به نفع طلوعی پیش نمی‌رود. طلوعی که نمی‌خواهد بازنده مناقصه باشد دست به توطئه‌ای می‌زند.

قسمت 9

با مرگ فرنهاد، کار میثم سخت می‌شود. او خسته از جنگیدن با طلوعی شرکت را ترک می‌کند اما…

قسمت 10

میثم سرنخی را که سیما به او داده دنبال می‌کند. او تا یک قدمی کشف پشت پرده فساد طلوعی پیش می‌رود. اما موانعی بر سر راه میثم قرار دارد. میثم باید خطر کند… همچنان بوی خون به مشام می‌رسد.

قسمت 11

میثم که متهم به قتل شفاعت است به اجبار سمیرا کمک طلوعی را برای نجات از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده می‌پذیرد اما…

قسمت 12

میثم که از طلوعی رو دست خورده در تلاش است تا خود را از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده نجات دهد. او قصد فرار دارد که ناگهان خبری مهم دریافت می‌کند.

قسمت 13

میثم که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، بی پرواتر از همیشه به دل خطر می‌زند تا از طلوعی انتقام بگیرد. هنوز بوی خون به مشام می‌رسد…