همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
برچسب‌ها:سریال ایرانی, سریال طنز
Loading... فصل سریال
قسمت 1
همه ماجرا از صبح یک روز بهاری در شکرآباد شروع شد، جایی که جمشید قاسم پور از زندان آزاد شد و رضا خرسند هم بالاخره کار پیدا کرد. ولی یک اتفاق همه چیز را بهم ریخت.
سریال
قسمت 2
رضا امانتدار خوبی نبود و از نیسان آبی بخوبی مواظبت نکرد! حالا رضا خرسند مانده و این غم بزرگ که چطور ماجرا را به جمشید بگوید که او پٓس نیفتد. البته قضیه پیچیده تر ازین حرفهاست...
سریال
قسمت 3
ماجرای دزدی از گاوداری وقتی پیچیده تر می شود که جهان، نگهبان گاوداری باشد! چرا؟! چون دزدِ گاوداری یک دزد معمولی نیست.
سریال
قسمت 4
آریا بدون گواهینامه سوار نیسان شد و حالا که تصادف شدیدی کرده چاره ای غیر از فرار ندارد. این طرف هم جمشید، بی خبر از همه جا به خانه سینما می رود تا جمشید هاشم پور را ببیند، ولی اتفاقات او را به مکان دیگری می کشاند.
سریال
قسمت 5
آریا تصادف کرده! دختر میرطاهر به کما رفته! جمشید بیچاره هم وسط این هیر و ویر بدبختی به بدبختی اش اضافه می شود! ولی بالاخره بدِ روزگار دست از سر جمشید برمی دارد و اتفاقات به گونه دیگری رقم می خورند.
سریال
قسمت 6
آریا فراری شد و جمشید هم گرفتار! وسط این همه ماجرا، جمشید در انتظار یک خبر خوش بود که بالاخره از راه رسید، امید دیدن جمشید هاشم پور پیش درآمد خبر بی نظیری بود که زندگی جمشید را تِکانی اساسی می داد، تِکان خوب یا بدش را باید خودتان قضاوت کنید.
سریال
قسمت 7
جمشید هاشم پور حامل مهمترین خبر زندگی جمشید بود! خبری که زندگی جمشید را یک تِکان حسابی میداد.
سریال
قسمت 8
با مرگ موسی، علم تاج فرصت را برای تلکه کردن جمشید غنیمت می داند. جمشید نیز بی ام و را شانس خود برای رهایی از فقری که با آن دست و پنجه نرم می کند می داند. در جای دیگری از قصه، رضا هنوز نمی تواند بپذیرد که بهرام فاتح به کاملیا علاقه دارد و حالا ممد چاخان هم به این ابراز علاقه اضافه شده است!
سریال
قسمت 9
بهرام فاتح کتک خورد و رضا از گاوداری رفت. جمشید هم پیشنهاد رضا را جدی گرفت و تصمیم گرفت بی ام و را بفروشد... ولی اتفاقات به این سادگی ها هم پیش نرفتند.
سریال
سریال
قسمت 12
ممدچاخان در بیمارستان بود و کسی نمی دانست سرنوشتش چه خواهد شد! همزمان جمشید، به پیشنهاد رضا، تصمیم مالی مهمی گرفت.
سریال
قسمت 13
جمشید گاوداری را خرید و جشن افتتاحیه مفصلی به راه انداخت و غافل ازینکه گاوداری قرار است فصل جدیدی از زندگی او را ورق بزند.
سریال
قسمت 14
رضا در جستجوی آن است که سر از کار کامبوزیا در ییاورد و جمشید هم در تلاش برای ساختن افعی 2 رویا پردازی می کند.
سریال
قسمت 15
جمشید تازه به زندگی جدیدش خو گرفته بود که تصمیم برای فروش گاوداری اتفاقات جدیدی برای او و رضا رقم می زند.
سریال
قسمت 16
«مردها که تنها می شوند یک کاری دست خودشان می دهند» این خلاصه زندگی این روزهای جمشید است.
سریال
قسمت 17
جمشید روی کاغذ تعهد زیاد داد ولی مهم ترین تعهدی که باید میداد تعهد معنوی به زندگی اش بود که...
سریال
قسمت 18
جمیله و جلال دور از چشم بقیه به رابطه شان ادامه دادند، ولی خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند.
سریال
قسمت 19
جمیله مُرد، پدرام آمد، ممدرضا بالاخره تکلیفش را فهمید، زری شک کرد، رضا فهمید، جلال راه برگشت نداشت، کرونا آمد، خلاصه همه چیز به هم پیچید.
سریال
قسمت 20
پدرام راهی برای برگشت نداشت و تصمیم گرفت همه چیز را بگوید ولی غافل ازینکه رشید به کمک دختر عمویش نقشه بدی برای او کشیده بودند.
سریال
قسمت 1
دو سه سالی گذشت، رابطه جمشید و زری دیگه مثل سابق نبود، رضا و پری هم دیگه اون رضا و پری قبل نبودند تا اینکه شب عروسی ممد… ای واای از شب عروسی ممد، ای فریاد از شب عروسی ممد!
سریال
قسمت 2
این طرف جمشید قاسم‌پور و یک جسد در نیسان آبی، آن طرف پری و پرستاری مادر رضاسوسن! رضاخرسند هم که از هر دو طرف درگیر ماجرا.
سریال
قسمت 3
جمشید قاسم‌پور، متهم به قتل آتوسا اسماعیلی، وی مقتوله را به قتل رسانده و جسد را در نیسان آبی و در کنار جاده رها کرده است!
سریال
قسمت 4
از یک طرف فیلمی که از نیسان آبی و جمشید درآمده، از طرف دیگر جمشید که او را با چاقو زده‌اند! آیا فیلم واقعی است یا نه؟ آیا جمشید قاتل است یا نه؟
سریال
قسمت 5
جمشید از سوقصد جان سالم بدر برد و منتظر حکم است؛ ولی بعید است سرهنگ از دست علم تاج جان سالم به در ببرد و حکم سنگینی در انتظارش است!
سریال
قسمت 6
حکم جمشید خرمالو صادر شد، قصاص! حالا دیگر یک شکرآباد مانده و خانواده آتوسا اسماعیلی که اگر رضایت بدهند…
سریال
سریال
قسمت 8
آریا ازدواج کرد و جمشید آزاد شد ولی هنوز بزرگترین سوال اینجاست که قاتل کیست؟ تمام امید جمشید به رضاخرسند است که چاره ای بیاندیشد تا قاتل را پیدا کند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!