جیران

جیران

«زنهار که طراز و طریقت گم شده و مجاز و حقیقت به هم آمیخته. سهم رعیت کابوس است و سهم سلطان تخت طاووس. کجاست تدبیر کریم خان که تاج شاهی پس بگیرد از ما ندانم کارها؟ کجاست شمشیر نادر که انتقام بکشد از ما خراب کارها؟ مملکت آشفته است و امیرکبیر در گور خفته است. هر نامی آبستن ننگ است و هر صلحی آبستن جنگ. آدمیزاد قبله عالم هم که باشد پناه می خواهد. قلعه ای می خواهد که جان پناهش باشد. برای اولاد آدم هیچ قلعه ای محکم تر از عشق نیست. بدهید همه جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش، پادشاه شما عاشق شد…»

به جیران امتیاز دهید.
1 ستاره2 ستاره3 ستاره4 ستاره5 ستاره
Loading...
فصل سریال
قسمت 1

ناصرالدین شاه جوان، به تازگی فرمان قتل صدراعظم محبوبش امیرکبیر را صادر کرده و دربار و حرم و دولت و مملکت دستخوش تحولات مهمی شده اند. در همین زمان و در روستای کوهسار تجریش، خدیجه دختر محمدعلی نجار، عشق شورانگیز جوانی به نام سیاوش را در سینه پنهان کرده است.

قسمت 2

مهدعلیا که نگرانِ پریشان حالی شاه است، به دنبال تدبیری است تا روحیه از دست رفته اش را برگرداند. سفر سیاوش به پنج سنگ طولانی می شود و شاه گروهی را به کوهسار روانه میکند. به خانه محمد علی نجار…

قسمت 3

فرستادگان شاه با هدایا و پیشکشی به کوهسار می ایند. خبر در ابادی می پیچد که شاه طالب دختر محمد علی نجار شده است. کوهساریها از شادی سر از پا نمی شناسند و با ساز و دهل به خانه محمدعلی میروند اما در دل جیران غوغایی به پاست….

قسمت 4

سیاوش در بازگشت از پنج سنگ در کاروانسرایی اطراق می کند. همزمان کاروانی که سارای گرجی را به تهران می برند نیز سر می رسد. شب عده ای سارق به کاروانسرا حمله می کنند. سیاوش جان سارا را نجات می دهد اما خود زخمی می شود. جیران بیقرار است. او نمی خواهد به دربار شاه برود اما مگر کسی می تواند به درخواست شاه جواب رد بدهد؟….

قسمت 5

جیران را به محضر قبله عالم میبرند، اما شاه این جیران غمگین دلمرده را نمیخواهد. پس او را مرخص می کند تا روزی که سر صف سلام به نشانه همدلی با شاه شال سرخ به سر کند. سیاوش می رسد اما جیران رفته است. کجا؟ به دربار شاه….

قسمت 6

سلمان که به وجود سیاوش پی برده کمین می کند تا او را دستگیر کند. از طرف دیگر شاه منتظر است تا جیران خلعت سرخ به سر کند اما جیران همچنان طفره می رود.

قسمت 7

طبق وعده بعد از اینکه جیران خلعت سرخ به سر کرد سیاوش از زندان ازاد می شود. سلمان از او می خواهد به قراول ها بپیوندد. سیاوش نمی پذیرد و اندوهگین و خشمگین از ستمی که به او رفت به کوهسار برمی گردد. در آنجا ننه آشوب می گوید باید برگردد به کاخ….

قسمت 8

صدراعظم برای محکم تر کردن جایگاهش به فکر این است که ملک زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری کند. سیاوش هم به قراول خانه بر می گردد و قرار است جزو ملازمان شاه به شکار بروند. جیران که به این موضوع پی می برد نگران می شود. آیا سیاوش نقشه ای دارد؟…

قسمت 9

جیران که توانسته حرفش را به کرسی بنشاند همراه شاه به اردوی شکار می رود، اما او برای شکار نیامده است. بدعت جیران در کاخ ولوله انداخته. عباس میرزا برادر ناتنی شاه، حاکم قم است ولی مادرش، خدیجه چهریقی، سودای پادشاهی پسر را در سر می پروراند…اما خواجه روشن کیست و سر در آخور چه کسی دارد؟…

قسمت 10

میرزا آقاخان از مهدعلیا ملک زاده را برای پسرش میرزا کاظم خواستگاری می کند. ملک زاده که همچنان عزادار مرگ امیرکبیر است با مادر مخالفت می کند. تاجی به ملک زاده توصیه می کند تا از جیران بخواهد کمکش کند و شاه را ترغیب کند تا به میرزا آقاخان جواب رد بدهد، اما مگر به راحتی می توان سد راه مهدعلیا شد؟

قسمت 11

ملک زاده نمی تواند به راحتی حضور در مراسم خواستگاری را بپذیرد. مهدعلیا نیز تمرد دختر را تاب نمی آورد و خشم او دامن جیران را نیز می گیرد. در حالیکه شاه با بحران زن ها در حرمسرا مواجه است، ننه آشوب اسراری را برای سیاوش افشا می کند….

قسمت 12

صدراعظم برای راضی کردن ملک زاده نقشه ای دارد که توسط تاجی باید اجرا شود اما تاجی از صدراعظم چه امتیازی میخواهد؟

قسمت 13

سر انجام روز جشن عروسی میرسد و این مراسم فرصتی است تا صدراعظم نقشه اش را برای انتخاب ولیعهد عملی کند. از طرف دیگر مسابقه کشتی برای انتخاب پهلوان تبدیل به رقابتی فراتر از کشتی میشود و عرصه ای که سیاوش و شاه مواجه شوند…

قسمت 14

حضور بی اجازه خدیجه چهریقی و پسرش عباس میرزا در مراسم جشن عروسی ملک زاده آشوب به پا می کند. شاه از این گستاخی بی تاب است و جیران که هنوز زیر و بم توطئه های پنهان و آشکار دربار را نمی داند پذیرای خدیجه می شود.

قسمت 15

مهدعلیا که می بیند شاه از دست جیران خشمگین است فرصت را مناسب می یابد که سارای گرجی را همراه شاه به سیاحت و شکار روانه کند. خواجه روشن اما از سارا خواسته ای دیگر دارد و حالا جیران است که باید انتخاب کند…

قسمت 16

جیران مسیرش را از سیاوش جدا می کند و رهسپار اردوی شکار می شود. شب سارای گرجی را به چادر شاه روانه می کنند. اینک زمان مناسبی است تا نقشه خواجه روشن اجرا شود اما….

قسمت 17

جیران در بستر بیماری و شاه بی قرار است. خطر از بیخ گوش شاه گذشته اما اگر نقشه دشمنان به ثمر می رسید تکلیف سلطنت چه می شد؟ میرزا اقاخان فرصت را مناسب می بیند تا با تحریک ریش سفیدان ایل قاجار شاه را وادار کند که ولیعهدی معین پسر تاجی را اعلام نماید اما اتفاق غیرمنتظره ای رخ می دهد…

قسمت 18

تصمیم شاه در تاخیر اعلام جانشین و ولیعهد غوغا به پا می کند. کفایت خاتون به دنبال راهی است تا از اجرای حکم قتل خدیجه چهریقی و عباس میرزا پیشگیری کند و آیا خواجه روشن از دامی که خود گسترده بود رهایی می یابد..

قسمت 19

ملک زاده روزهای تلخی را در خانه میرزاکاظم سپری می کند. گلین عزادار فرزند است و حالا فکر می کند قاتل بچه اش باید جایی بین در و دیوارهای حرمسرا باشد و کوچول خان برای اینکه در کاخ بماند نقشه خطرناکی می کشد..

قسمت 20

زنان شاه به اعتراض بست نشسته اند، باید این دختر روستایی را که دل از شاه برده سر جایش بنشانند، جیران از سیاوش یاری می طلبد و نگاه سیاوش به نگاهی آشنا گره میخورد….

قسمت 21

سیاوش در بزنگاه زندگی باید تصمیم دشواری بگیرد و قدم در راهی پر خطر بگذارد…

قسمت 22

چه اسراری در هزارتوی پیچ در پیچ حرمسرا است که سیاوش و جیران را چون تار عنکبوت گرفتار کرده؟ آیا انها از این دام رهایی خواهند یافت؟

قسمت 23

در کشاکش عاطفه و عشق جیران در کدام سو خواهد ایستاد؟

قسمت 24

این هماوردی نه برای عشق است، نه برای زنده ماندن، این کشاکشی است که یک سوی ان میهن است و رازی که حال از پرده برون می افتد….

قسمت 25

دست تقدیر چه بازیها که در استین دارد! کفایت خاتون گمشده اش را پیدا کرده و جیران برای شاه هر روز عزیزتر می‌شود….

قسمت 26

پسر نورسیده سوگلی قبله عالم، چشم و چراغ شاه میشود و این اتش کینه زنان دیگر شاه را شعله ور میکند. خواجه روشن همه را به بازی میگیرد اینک اما خود بازیچه میشود که دست بالای دست بسیار است. در هر دهلیز تودرتوی این کاخ رازی نهفته است.

قسمت 27

شاه و خواجه، بانو و کنیز هرکدام سهمی دارند از شادی و رنج…از عشق

قسمت 28

جیران به خونخواهی کودک ناکامش بر می خیزد. چه کسی میتواند پشت این جنایت باشد؟ شاید انکه مادر ولیعهد بعدی است…اما این تمام ماجرا نیست.

قسمت 29

شاه جیران را تسلا میدهد زیرا عشق تسلای مصیبت است، اما جیران تسلیم تقدیر نمیشود. قاتل کودک کیست؟...

قسمت 30

شاه برای جیران هر کار میکند و گوش به او میدهد پس کفایت خاتون به جیران نزدیک میشود. پشت همه این عطوفتها دسیسه ای پنهان است….

قسمت 31

سیاوش مردد است که ردای جانشینی لطفعلی خان زند را به تن بکند، از آن سو در حرمسرا ولوله به پا شده. ننه آشوب به دنبال قاتل فرزند جیران است…

قسمت 32

جیران کین خواه مرگ کودکش است، هرات دارد از ایران جدا می شود و اهل دربار شاه را مقصر می دانند که به جای تمشیت امور مملکت سرگرم عشق جیران است. سیاوش تصمیمش را می گیرد...

قسمت 33

جیران نظم حرمسرا را به هم می ریزد . بلوای حرم زیر سر ننه اشوب است و مهد علیا این را تحمل نمی کند… سیاوش در خود سفر می کند تا راه را بیابد…

قسمت 34

سرکشی های جیران موقعیت خانواده اش را در دربار به خطر می اندازد و میرزا اسدالله برای حفظ موقعیت تازه به چنگ امده اش حتی حاضر است دست به جنایت بزند. جیران خشمش را نزد شاه بروز می دهد.

قسمت 35

حکایت شاه و جیران، حکایت وصل است و هجران... که پسندند که فراموش کنی عهد قدیم به وصالت که نه مستوجب هجران بودم.

قسمت 36

شاه از دست جیران، هم دلشکسته و خشمگین است ‌و هم تاب تحمل دوری اش را ندارد. مهدعلیا در تلاش است تا از این فرصت استفاده کند و جیران را برای همیشه از چشم شاه بیاندازد. کفایت خاتون برای خلاصی سارای گرجی از حرمسرا نقشه ای تازه می چیند…

قسمت 37

شکوه باید سارای گرجی را به کفایت خاتون برساند اما چگونه؟ ایا دسیسه کفایت تا پنهان ترین کنج اندرونی هم راه می یابد؟

قسمت 38

در هر گوشه این کاخ توطئه ای در کار است و هر دم نقشه شومی طرح افکنده میشود، اما در این میانه عاشقانه دیگری آغاز میشود…سارا و سیاوش…

قسمت 39

"شاه که از دوری جیران پریشان است فریب توطئه کفایت خاتون و خواجه الیاس را می خورد و خشم او دامن خدیجه و عباس میرزا را می گیرد. مهدعلیا انجام ماموریتی مخوف را به عهده سلمان می گذارد… خرید اشتراک"

قسمت 40

عشق هر بار به رنگی جلوه می کند. عشق خواجه روشن و نقره چه رنگی دارد؟ رنگ وفاداری؟ رنگ خیانت؟ نقره در بزنگاه سرنوشت جانب عشق را می گیرد؟…

قسمت 41

نقره و خواجه روشن از دست قراول خاصه گریخته اند اما ایا راز تبهکاری آنان برملا میشود؟ مهدعلیا با ماری که در آستین پرورده چه خواهد کرد؟

قسمت 42

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال ‌و گذشت اختر و کار آخر شد آن پریشانی شب های دراز و غم دل همه در سایه گیسوی نگار آخر شد… جیران به کاخ برمی گردد…

قسمت 43

عیش شاه دیری نمی پاید و تند باد حوادث از پی هم می رسند. جنگ هرات، محاصره نظامی بوشهر…. شاه نیاز دارد تا میرزااقاخان کشور را از این مخمصه برهاند. کفایت خاتون هم برای خلاصی به او نیاز دارد…میرزا اقاخان مرد مصالحه است….

قسمت 44

جیران و گلین در پی کوتاه کردن دست میرزا آقاخان از قدرتند. میرزا آقاخان هم برای اینکه برگ برنده ای در آستین داشته باشد میخواهد سر شاهزاده زند را تقدیم شاه کند….

قسمت 45

مهدعلیا اسیر طمع سیری ناپذیر شازده بصیر شده و در این میان خواجه الماس با زیرکی به اندرونی شاه راه پیدا کرده و حالا سایه سیاهش مثل تقدیر شومی بر سر شاهزادگان قاجار است.

قسمت 46

جیران برای به زیر کشیدن صدراعظم نیاز به همراهی زنان حرم دارد. چه کسی او را یاری خواهد کرد؟

قسمت 47

صدراعظم زیرک است و از هر موقعیتی برای خود فرصتی میسازد، اما جیران زیرک تر است …ماموران صدراعظم به گرجستان میرسند…

قسمت 48

سیاوش داغدار سارا و در عطش انتقام است. صدراعظم نقشه زیرکانه ای میکشد تا جیران همسر عقدی شاه شود…مهدعلیا اسیر زیاده خواهی شازده بصیر است…

قسمت 49

قسمت 50

جیران بار دیگر سوگوار مرگ پسرش است و در همین حال صدراعظم با شکوه السلطنه پیمان جدیدی می بندد… آیا جیران آرام می نشیند؟

قسمت 51

سیاوش با سودای انتقام به سوی ایران رهسپار است. اتحاد خواتین حرمسرا به ثمر می نشیند و حالا در غیاب صدراعظم فرصت مناسبی است تا نقشه کفایت خاتون اجرا شود…

قسمت 52

"دل من چون به عشق مایل شد عشق در گردنش حمایل شد…"